۱۳۹۶ مرداد ۷, شنبه

نامه لیلا موسوی به حسن روحانی رئیس جمهور

خانواده ی موسوی از سال هشتاد و هشت مانند خیلی دیگر از کسانی که آسیب دیدند مورد هجوم انواع حملات بود. جدا از حصر زهرا رهنورد و میر حسین موسوی، تک تک افراد خانواده به نوعی مورد تهدید و اکثرا مورد خشونت قرار گرفتند که خیلی از آنها رسانه ای نشد.
تا به امروز که جان عمویم در خطر است فریادم بر نیامده وگرنه دل سوخته ای دارم و ناگفته های فراوان که چه ها بر سر خودِ من آمد
ما از خود گذشتگی را در این چند سال به خوبی فرا گرفتیم
امروز دیگر نه سکوت می کنم و نه مصالحه
آن کس که گفت رفع حصر می... کند و روز پیروزی اش ملت نام محصور را فریاد زدند باید جواب گو باشد.
اصلاح طلبانی که ما را تشویق کردند و دلجویی کردند و در مصاحبه ها و فضاهای مجازی شان نام از عموی من بردند و خروار اعتبار از نام بردن او به دست آوردند حرفی بزنند
لا اقل بگویند #دلواپسیم
می توانید این را نامه ای سر گشاده به رئیس جمهور محسوب کنید.
آقای رئیس جمهورمی دانم که می دانید که می دانیم، هم شما پدر من را خوب می شناسید و هم او شما را خوب می شناسد، می دانم که خاطرات ایام قدیم، که در مسائل بین الملل با هم همکاری نزدیک داشتید را به یاد دارید.
پس ان قدرها هم که به نظر می رسد با ما نا آشنا نیستید.
آنچه از ما می دانید فقط حصر میر حسین موسوی نیست.
می دانم که ریاست جمهوری سرتان را شلوغ کرده.
ولی گاهی نگاهی.. صحبتی.. دلجویی... این است رسم رفاقت دیرین؟
من آن زمان نبودم ولی الآن به عنوان دختر رفیق ایام قدیم می گویم عمویم حالش بد است. دخترانش بی خبرند. #دلواپسیم. دلواپس.
کلمه ی "#رفع_حصر" پشتش هزار مسئولیت دارد! اگر رفع نمی کنید لا اقل مراقبتش کنید، باز هم سخت است؟ بگذارید خودمان به حالش رسیدگی کنیم، باز هم در توانتان نیست؟ لا اقل بگذارید بدانیم! حال او را بدانیم! این صدا ساکت نمی شود.
این صدای کسی است که شش سال است عمویش را ندیده.
این صدای دختر میر محمود موسوی است که نزدیک یک سال در وسط خیابان ترور شد
جان آدمیزاد که شوخی بردار نیست
من از آنها نیستم که بنشینم و مرگ نزدیکانم را تماشا کنم
می گویم من، چون این ها حرف من است، مسئولیتش هم با خودم
لیلا #موسوی خامنه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر