۱۳۹۵ آذر ۱۳, شنبه

داستان من و دختر ماراکوی

داخل ترمینال پاریس منتظر نشسته بودم کنار دستم دختری محجبه بود ازش پرسیدم اهل کجا هستید ؟ایشان ،ماراکو در 

ادامه گفتند شما به فرانسه صحبت میکنید ،گفتم نه، ما ،مگر شما به چند زبان صحبت میکنید ؟ایشان ،فرانسه ،آلمانی 

،انگلیسی‌ ،عربی‌ ،ما ،از کجا یاد گرفتید ؟از مدرسه ،فرانسه زبان دوم مردم ماراکو است ،ایشان ،شما مگر زبان دیگری 

در مدرسه ندارید ؟بنده با شرمساری جواب دادم خیر ما در مدارس فقط عربی‌ و فارسی تدریس میشود !ما, شما از بهار 

عربی چه درسی‌ گرفتید ؟ایشان ،ما کسی‌ دیگری را نداشتیم و نشستیم سرّ جایمان و همدیگر را نکشتیم در ادامه کشور ما شاه ماراکو بعضی‌ وقتا فکر‌های خوبی‌ می‌کند ،ما ،شما میخواهید پناهنده شوید ؟خیر کشور من کشور خوبی‌ است و بعد از دیدن دوستانم به کشورم برمیگردم ،ما ،شما به چند کشور بدون ویز‌ ا میتوانید سفر کنید ؟برزیل و کره جنوبی .

حالا شما یک حساب سر انگشتی هم بکنید که چقدر از نظر زبان‌های رایج دنیا ایران عقب افتاده است از یک کشور فقیری مثل ماراکو!