۱۳۹۳ مرداد ۲۸, سه‌شنبه

ماجرای دختر بهای در راهروهای ثبت نام دانشگاه تهران

من را ببینید و صدایم را بشنوید قبل از آنکه دیر بشود ...
مثل همیشه ایستاده ام و ادامه خواهم داد ...
من لالایی نمیخوانم برای ادامه خواب وجدان ها ... من درد هایم را میگویم و وجدان ها را بیدار میکنم ... سکوت نمیکنم و در برابر ظلم سر خم نمیکنم ... هرچقدر بدوانیدم میدوم و به دنبال حقم میروم ... خسته نخواهم شد و از حرکت باز نخواهم ایستاد ...
یک بار زندگی میکنم و ترجیح میدهم در این یک بار زندگی سر در مقابل ظلم خم نکنم و آب در آسیاب ظالم نریزم ...

- شماره پیگیری نامه ات را بگو دخترم
- شماره ندارد
- شماره قبض رسیدش را بگو
- قبض هم ندارد ، نامه ام را ثبت نکردند
صدایش را بالا میبرد : چه کسی ثبت نکرده؟
- نمیدانم مسول قسمت ثبت بود
- چرا ثبت نکرده؟
با کمی عصبانیت میگویم : چرا از من میپرسید؟من نباید پاسخگو باشم ، مسول ثبت باید پاسخگو باشد که چرا ثبت نکرده
- خب دخترم به تو چی گفتند ؟
با صدایی که خسته است از تکرار یک جمله میگویم : گفتند نامه ام امنیتی است
- یعنی چه؟ امنیتی دیگر چیست؟
با کلافگی و کمی بغض میگویم : من اقلیت بهایی ام از تحصیل محروم شده ام،برای سازمان نامه نوشتم حالا دنبال جوابش هستم،زنگ زدم به دفتر تهران شماره کرج را دادند،زنگ زدم دفتر کرج وصل کردند به یک دفتر دیگر،یک شماره دیگر دادند زنگ زدم آنجا حالا دوباره همین شماره تهران را دادند
- آهان ، خب نامه های شما ثبت نمیشود امنیتی است
و بعد همینطور چندین شماره دیگر دادند و من هم زنگ زدم و در نهایت دیگر هیچکس جوابم را نداد
اما سوالم این است چرا تا قبلش امنیتی بودن نامه معنا نداشت اما تا اسم بهایی آمد معنادار شد؟
چرا تمام قوانین تا به اسم بهایی میرسند برعکس میشوند؟
دلم گرفته است ، میدانم در آخر نامه هایم به جایی نمیرسد و باز هم صدایم شنیده نمیشود ...
اما در روز تولدم عهدی بسته ام و برای وفا به عهدم خواهم ایستاد ...
لطفا من را ببینید ... من همانم که از تحصیل محروم شده ... همانم که چندین بار در طول تحصیل در مدرسه پرونده اش را بیرون کشیدند به جرم دفاع از خودش در برابر نا سزا و تحقیر ... همانم که پدرش را به زندان بردند به جرم جواب دادن به سوال های مردم درباره دینش ... همانم که برادرش را اخراج کردن به جرم بهایی بودن ...
آری من همانم که مادرش را در عنفوان جوانیش به زندان
بردند...
همان که پدر و مادرش به علت بهایی بودن از تحصیل محروم شدند ...
همان که پدرش اسمش را به سختی برایش گرفته زیرا اسمش مربوط به شخصیتی تاریخی و بهایی است ...

"روحیه "

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر