متن نامه ای است که حبیب الله آشوری به رهبر نظام نوشته است که نسبتی با گروه فرقان ندارد به تاریخ این نامه توجه کنید به جا است که روزنامه شرق هم که امروز میان اشوری و گروه فرقان نسبت برقرار کرده است هم ببیند متاسفانه تاریخ این چنین ساده توسط افراد تحریف می شود
نامه ای به امام خمینی
بسمه تعالی
از آنجا که جانشینی ستم بجای عدل دردآور و جایگزینی خلاف بجای قانون رنج آور است، بخصوص که تقوای نظام را نیز مخدوش و حیثیت اسلام را نیز لکه دار میکند، عرض حال ذیل را که نمودار اینهمه است تقدیم میکنم:
در روز 4/2/58 دستهای مرموزی که احیاناً نمیخواهند اذهان بتعقیب مجرمان اصلی ترور سرلشگر قره نی – که به بیان امام امپریالیسم و عوامل آن میباشند – سیر کند، مرا در کیهان عضو برجسته ی گروه فرقان قلمداد کردند تا از یکطرف توطئۀ خود را بپوشانند و از طرف دیگر چون مرا سد راه افکار مرتجعانه ی خود میدانند نابود کنند و یا لااقل حیثیت مرا لکه دار نمایند. من پس از تکذیب این دسیسه به کیهان مراجعه کردم که منشأ این توطئه مشخص و تعقیب قانونی شود تا در نظام عدل اسلامی همچون نظام ظلم طاغوتی هر کسی نتواند به هر کسی هر انگی را بچسباند و از طرف دیگر واقعیت امر را بپوشاند، لکن در آنجا به این نتیجه رسیدم که باز هم همان دستها قویاً پشت مسئله ایستاده اند و نه تنها از تعقیب مفتری که حتی از مشخص نمودن آن نیز کیهان را محذور میدارند. از این رو از اینجا مأیوس شدم و با تنظیم اعلام جرمی علیه این توطئه – که رونوشت آن پیوست نامه است – به دادگاه انقلاب پناه بردم، لکن در محضر مقدس دادستانی کل انقلاب نیز با کمال تعجب نه تنها باین دعوی برخوردی در شان عدالت اسلامی ننمودند که بی هیچ زمینۀ قانونی و حقوقی زیرکانه مرا به بازجوئی گرفتند. پس از آن با اعتراض و ناامیدی، بعنوان آخرین مرجع به کمیته مرکزی امام به سرپرستی آقای مهدوی کنی مراجعه نمودم و رونوشتی از اعلام جرم خویش را که همان روز به مطبوعات نیز داده بودم (که آنان نیز بدلائلی که برایم روشن نیست از چاپ آن خودداری کرده اند) به این کمیته تسلیم نمودم، ولی با کمال تأسف باید بگویم جواب این دادخواست بدون هیچ تبیین و توضیحی، در همانجا بازداشت غیر مترقبۀ من بود! از آن به بعد مرا با چشم بسته به زندان اوین بردند و در سلول انفرادی محبوس نمودند و با اینکه پیشاپیش و در همان بازجوئیهای اولیه واقعیت امر برایشان مسلم بود، همچنان به بازداشت غیرقانونی من ادامه دادند تا سرانجام بعد از یک هفته بعنوان اعتراض به این عمل دور از تقوای نظام اسلامی اعلام اعتصاب غذا نمودم و تا هنگام آزادی بدین اعتصاب ادامه دادم. آنها خود هنگام آزادی پس از یازده روز معترف شدند که نظریه ای جز بر ناموجه بودن بازداشت من نمیتوانند ارائه نمایند.
اکنون من مجددا نسبت به مفتریانی که چنین اتهامی را در روزنامۀ کیهان بمن نسبت داده اند و نیز نسبت به آنان که بر خلاف قانون و دستورات اکید و مکرر شما و دولت انقلاب بر ممنوعیت دستگیری های خودسرانه، به بازداشت من مبادرت کرده اند اعلام جرم میکنم چه اینکه در این جریان برایم مسجل گردیده که دستهائی از اقامۀ این دعوی و روشن شدن واقعیت امر جلوگیری میکنند تا چهرۀ ارتجاعی و نفاق افکن شان برای رهبری انقلاب و ملت بپاخاستۀ ایران آشکار نشود: همان "منابع مطلع" که کیهان معرفی آنان را منوط به اجازۀ دادستانی کل انقلاب کرده است.
بازداشت غیرقانونی من نشان داد که دشمن با تمسک به چه شیوه هائی سعی در ایجاد و تشدید بدبینی نسبت به انقلاب اسلامی ما دارد علی الخصوص در جنبۀ حقوقی آن که بارزترین ملاک حقانیت و عدالت خواهی این نظام است.
لذا اکنون با طرح دادخواست خود در پیشگاه رهبری انقلاب، انتظار دارم محتوی فرمایش پیامبر (ص) که "لن تقدس امة لا یوخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع" در این امر همچون امور دیگر تحقق عینی و عملی یابد و حق انسانی مظلوم، هر چند که ضعیف باشد، از مفتری ظالم هر چند که قوی باشد ستانده شود و اتهام زنندگانی از اینگونه، مشخص گشته و بحکم عدالت اسلامی مورد تعقیب و جزا قرار گیرند.
حبیب الله آشوری
رونوشت جهت:
شورای انقلاب دفتر آیة الله طالقانی، دادستان کل انقلاب، وزارت دادگستری، نخست وزیری، کیهان، اطلاعات، رادیو تلویزیون، کمیتۀ حقوق بشر، کانون وکلا، کانون زندانیان سیاسی.
24/2/58
کیهان و اطلاعات با همه کوششی که بعمل آمد از چاپ رونوشت این نامه خودداری کردند
نامه ای به امام خمینی
بسمه تعالی
از آنجا که جانشینی ستم بجای عدل دردآور و جایگزینی خلاف بجای قانون رنج آور است، بخصوص که تقوای نظام را نیز مخدوش و حیثیت اسلام را نیز لکه دار میکند، عرض حال ذیل را که نمودار اینهمه است تقدیم میکنم:
در روز 4/2/58 دستهای مرموزی که احیاناً نمیخواهند اذهان بتعقیب مجرمان اصلی ترور سرلشگر قره نی – که به بیان امام امپریالیسم و عوامل آن میباشند – سیر کند، مرا در کیهان عضو برجسته ی گروه فرقان قلمداد کردند تا از یکطرف توطئۀ خود را بپوشانند و از طرف دیگر چون مرا سد راه افکار مرتجعانه ی خود میدانند نابود کنند و یا لااقل حیثیت مرا لکه دار نمایند. من پس از تکذیب این دسیسه به کیهان مراجعه کردم که منشأ این توطئه مشخص و تعقیب قانونی شود تا در نظام عدل اسلامی همچون نظام ظلم طاغوتی هر کسی نتواند به هر کسی هر انگی را بچسباند و از طرف دیگر واقعیت امر را بپوشاند، لکن در آنجا به این نتیجه رسیدم که باز هم همان دستها قویاً پشت مسئله ایستاده اند و نه تنها از تعقیب مفتری که حتی از مشخص نمودن آن نیز کیهان را محذور میدارند. از این رو از اینجا مأیوس شدم و با تنظیم اعلام جرمی علیه این توطئه – که رونوشت آن پیوست نامه است – به دادگاه انقلاب پناه بردم، لکن در محضر مقدس دادستانی کل انقلاب نیز با کمال تعجب نه تنها باین دعوی برخوردی در شان عدالت اسلامی ننمودند که بی هیچ زمینۀ قانونی و حقوقی زیرکانه مرا به بازجوئی گرفتند. پس از آن با اعتراض و ناامیدی، بعنوان آخرین مرجع به کمیته مرکزی امام به سرپرستی آقای مهدوی کنی مراجعه نمودم و رونوشتی از اعلام جرم خویش را که همان روز به مطبوعات نیز داده بودم (که آنان نیز بدلائلی که برایم روشن نیست از چاپ آن خودداری کرده اند) به این کمیته تسلیم نمودم، ولی با کمال تأسف باید بگویم جواب این دادخواست بدون هیچ تبیین و توضیحی، در همانجا بازداشت غیر مترقبۀ من بود! از آن به بعد مرا با چشم بسته به زندان اوین بردند و در سلول انفرادی محبوس نمودند و با اینکه پیشاپیش و در همان بازجوئیهای اولیه واقعیت امر برایشان مسلم بود، همچنان به بازداشت غیرقانونی من ادامه دادند تا سرانجام بعد از یک هفته بعنوان اعتراض به این عمل دور از تقوای نظام اسلامی اعلام اعتصاب غذا نمودم و تا هنگام آزادی بدین اعتصاب ادامه دادم. آنها خود هنگام آزادی پس از یازده روز معترف شدند که نظریه ای جز بر ناموجه بودن بازداشت من نمیتوانند ارائه نمایند.
اکنون من مجددا نسبت به مفتریانی که چنین اتهامی را در روزنامۀ کیهان بمن نسبت داده اند و نیز نسبت به آنان که بر خلاف قانون و دستورات اکید و مکرر شما و دولت انقلاب بر ممنوعیت دستگیری های خودسرانه، به بازداشت من مبادرت کرده اند اعلام جرم میکنم چه اینکه در این جریان برایم مسجل گردیده که دستهائی از اقامۀ این دعوی و روشن شدن واقعیت امر جلوگیری میکنند تا چهرۀ ارتجاعی و نفاق افکن شان برای رهبری انقلاب و ملت بپاخاستۀ ایران آشکار نشود: همان "منابع مطلع" که کیهان معرفی آنان را منوط به اجازۀ دادستانی کل انقلاب کرده است.
بازداشت غیرقانونی من نشان داد که دشمن با تمسک به چه شیوه هائی سعی در ایجاد و تشدید بدبینی نسبت به انقلاب اسلامی ما دارد علی الخصوص در جنبۀ حقوقی آن که بارزترین ملاک حقانیت و عدالت خواهی این نظام است.
لذا اکنون با طرح دادخواست خود در پیشگاه رهبری انقلاب، انتظار دارم محتوی فرمایش پیامبر (ص) که "لن تقدس امة لا یوخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع" در این امر همچون امور دیگر تحقق عینی و عملی یابد و حق انسانی مظلوم، هر چند که ضعیف باشد، از مفتری ظالم هر چند که قوی باشد ستانده شود و اتهام زنندگانی از اینگونه، مشخص گشته و بحکم عدالت اسلامی مورد تعقیب و جزا قرار گیرند.
حبیب الله آشوری
رونوشت جهت:
شورای انقلاب دفتر آیة الله طالقانی، دادستان کل انقلاب، وزارت دادگستری، نخست وزیری، کیهان، اطلاعات، رادیو تلویزیون، کمیتۀ حقوق بشر، کانون وکلا، کانون زندانیان سیاسی.
24/2/58
کیهان و اطلاعات با همه کوششی که بعمل آمد از چاپ رونوشت این نامه خودداری کردند